سرشار از عاشقانه ها و لبخندهای نهان ،
سوار بر شانه های مردی
که چشمانش مرا می بیند
و گوش هایش حرف هایم را نمی شنود.
من یک زنم
با زنانگی های ظریف و مردانگی های خشن
که در پشت نگاه زنانه ام پنهان است.
روزها می توانم مثل اسب بارکش کار کنم
و تو خستگیهایم را نبینی .
من یک زنم
کوهی عظیمی که میتواند در دل اشک بریزد
و تو از لبش لبخند بچینی.
من یک زنم
بازیگری که صبوری را خوب بازی می کند
وتا پرده آخر حس صحنه را تاب می آورد .
من یک زنم
برای دیدن من چشم سر که نه ،
با چشم دل هم نمیتوانی لایه های زنانگی ام را ببینی
و کشف کنی داشتن
هر تبسم بر لبم از شادی است
یا غمی سنگین در دلم.
#مه_ناز
برچسب : نویسنده : ziba57 بازدید : 187