از سفر جامانده

ساخت وبلاگ

هوای دم کرده ی ظهر 
حیاط خاک گرفته 
و صدای خفه ی سکوت
حوض خشکیده
درخت خواب رفته
منظره ی زیبای خفته...
کمی آن طرف تر 
کنار گلدان لب پر شده ی شمعدانی 
روی گلبرگ قرمز تازه رسیده 
شاپرکی ساکت نشسته
گویی سفر کرده و جانش رفته...
کمی دورتر 
دلی در انتظار شاپرک،
بال و پر می زد
چشم به آسمان دوخته
مسافری رفته و هرگز باز نگشته...
قصه ی
تکرار سفرهای بی موقع 
قلبهای شکسته
باز تنهایی و دلتنگی
و دلهای از سفر جامانده,...

مه_ناز

عشق......
ما را در سایت عشق... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ziba57 بازدید : 236 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 19:37