و نوشتن تنها مرهم دردم شد...

ساخت وبلاگ

 

باد وحشی می وزد
شاخه ها بی تاب می چرخند
برگهای بی جان، از زمین به هوا می پرند
انگشتانم درون موهایت می نوازد
تو می خوانی
'سینه خواهم شرحه شرحه از فراق'
انگشتانم به چشمهایت می رسد
و سینه ای که شرحه شرحه است، از فراقت
باز می خوانی
'تا بگویم شرح درد اشتیاق'
لبهایت مولوی را خوب می خواند
و من خوب مشق می کنم این درد را، تا به شوق وصال...
در سینه ات جایی خالی مانده 
و دستانت سرد می نوازد
تا به کی از غم دوری تو گویم، نشنوی؟
تا کجا این دل بپوسد، تو ندیده بگذری؟
مه_ناز

 

 

عشق......
ما را در سایت عشق... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ziba57 بازدید : 250 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 19:37