در من زنــی هر صبــح
عاشقانه هایم را می فشارد و آویزان می کند
خورشید اشکهای پهن شده را می خشکاند و
او در آینه لبخنــــدی زیبا رسم می کند
بعد آرام و بی صدا
بر بال نسیـــم می نشیند
و به آسمـــان سفر می کند
فردا دوباره غصــه هایم را در ایـــوان پهن می کند
و بر لبم شادی می نشاند
باز هم ترکم می کند
اگر روزی لبخند بر لبم ندیدی
بدان برای همیشه تنهایم گذاشته
#مه.ناز
برچسب : نویسنده : ziba57 بازدید : 170